689

عـشق ما گوزن بود !

بـزرگ و قوی . .

اما چـیزهای قـوی تری هم وجـود داشت

مـثل قـطار

که تو را با خود بـرد

و از گوزن لاشـه ای روی ریـل هـا باقـی گـذاشـت . . .


مژگان عباسلو

637


بیا برگرد ! باهم گاه ... باهم راه ... باهم ... آه !

مرا دور از تو خواهد کشت" با هم" های بعد از تو


م‍ژگان عباسلو

شعر كامل ادامه مطلب

ادامه نوشته

506

چشم‌‌انتظار آن بهارم

که با تقویم از راه نمی‌آید
و با تقویم راه نمی‌آید ،
چشم انتظار آن بهارم
که با ...
آه نمی‌آید !


مژگان عباسلو

505

صیاد که تو باشی
طعمه هم نمی خواهم
فقط بنشین کنار رود
و نامم را صدا بزن...

 


بهار منصوری

 

491

چرا بی‌قراری؟ چرا درهمی؟

چرا داغ‌داری؟ خرابی؟ بمی؟! 

مگر سرنوشت منی اینقدَر

غم‌انگیز و پیچیده و مبهمی؟
مرا دوست داری ولی تا کجا؟

مرا تا کجا “دوستت‌دارم‌”ی؟

نه با تو دلم خوش، نه بی تو دلم…

جهنم-بهشتی، نه! شادی-غمی

تو هم مثل باران که نفرین شده‌ست
بیایی زیادی، نیایی کمی
 

جهان، ابر خاموش و بی‌حاصلی‌ست

بگو باز باران! بگو نم‌نمی…… 

مژگان عباسلو

479

سفر بهانه‌ی خوبی برای رفتن نیست

نخواه اشک نریزم، دلم که آهن نیست

نگو بزرگ شدم، گریه کارِ کوچک‌هاست
زنی که اشک نریزد قبول کن زن نیست

خبر رسیده که جای تو راحت است آن‌جا
قرار نیست خبرها همیشه... حتماً نیست

حسود نیستم اما خودت ببین حتا
چراغِ خانه‌ی مهتاب بی تو روشن نیست

مرا ببخش اگر گریه می‌کنم وقتی
نوشته‌ای که غزل جای گریه‌کردن نیست

زنی که فال مرا می‌گرفت امشب گفت:
پرنده فکر عبور است، فکرِ ماندن ....

مژگان عباسلو

324

خدا می داند

چقدر دردناک است

برای آدمی که زخم هایش را

حتی از آینه پنهان کرده است

در وصف خود بگوید:

"آی ..."


مژگان عباسلو

322

از آدم‌ها
خسته‌ام،
مثل جنگجویی
از شمارش زخم‌هایش...

مژگان عباسلو

186

لهجه‌ات
نه شمالی ست
نه جنوبی
اما
حرف که می‌زنی
باد از شمال می‌وزد

و پرندگان از جنوب باز‌می‌گردند.


مژگان عباسلو

64

در گلوی من ابر کوچکی ست
می شود مرا بغل کنی؟
قول می دهم
گریه...
کم کند


مژگان عباسلو

44

خسته‌ام

از زمین و از زمان؛
مرا
۷ ِ کوچکی بکش
در آسمان...


مژگان عباسلو