438


 بگذار شب بیاید و خیابان را خلوت کند

تا تو را در آغوش بگیرم

تو دیواری هستی که هیچ دری از غمگینی‌ات کم نمی‌کند

همیشه چای می‌خوری و شعر می‌خوانی

صدای تو دلتنگم نمی‌کند

تنهایم می‌کند...


الهام اسلامي

شعر كامل ادامه مطلب

ادامه نوشته

261

قوی نیستم اگر شعری می‌نویسم


باد قوی نیست اگر لباس‌های روی بند را تکان می‌دهد



غروب ساعت غمگینی است


نمی‌تواند حتی گلدانی را بیندازد


تا من از جایم بلند شوم


و غم کمی جابه‌جا شود



در خانه نشسته‌ام


زانوهایم را در آغوش گرفته‌ام


تا تنهایی‌ام کمتر شود


تنهایی‌ام


کمد پر از لباس


اتاقی که درش قفل نمی‌شود


تنهایی‌ام حلزونی است

که خانه‌اش را با سنگ کُشته‌اند




الهام اسلامی