597



زیبایی

آنقدر که می ترسم

عاقد

خطبه عقد را به نام خود بخواند !


هوشنگ بهداروند

550


طب سوزنی عجیبی ست
مرور خاطراتت
تمام سوزن ها یک جا
در قلب آدم فرو می رود !


هوشنگ بهداروند

نقاشي:Marius Markowski 

525

باران را دوست دارم
اما نه آن زمان
که کودکی از راه شستن قبر
نان می خورد !

هوشنگ بهداروند

513


1.چه آرایشگر سنگدلی ست
گیسوان را ....
شیمی درمانی


2.سکوت کرده بودیم
برف میان ما
ریش سفیدی می کرد


3.من برف ندیده ام


خواهر و برادرم نیز برف ندیده اند

اما پدرمان آدم برفی بود

که در حسرت شال و کلاهی برایمان

قطره قطره آب شد


هوشنگ بهداروند