413

1.من هيچ‌كس را آن‌سوي ديوارها نداشته باشم شايد
اما
در اين غروب كسالت‌بار
هيچ‌چيز به اندازه‌ي تلفني از زندان
خوشحالم نمي‌كند
و مردي كه اعتراف كند
گاهي
به جاي آزادي
به من مي‌انديشد .


2.از من زنی هنوز
توی عکس‌های قدیمی
با تو خوشبخت است
به مرگ بگو
می‌تواند اگر
دستت را از دور گردن او هم باز کند


رویا شاه حسین زاده

412

من از جهانی که جای خالی زنده‌هایش هم
به اندازه‌ی جای خالی مرده‌ها عمیق است
می‌ترسم


رویا شاه حسین زاده