413
1.من هيچكس را آنسوي ديوارها نداشته باشم شايد
اما
در اين غروب كسالتبار
هيچچيز به اندازهي تلفني از زندان
خوشحالم نميكند
و مردي كه اعتراف كند
گاهي
به جاي آزادي
به من ميانديشد .
اما
در اين غروب كسالتبار
هيچچيز به اندازهي تلفني از زندان
خوشحالم نميكند
و مردي كه اعتراف كند
گاهي
به جاي آزادي
به من ميانديشد .
2.از من زنی هنوز
توی عکسهای قدیمی
با تو خوشبخت است
به مرگ بگو
میتواند اگر
دستت را از دور گردن او هم باز کند
رویا شاه حسین زاده
+ نوشته شده در دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ ساعت توسط بانو
|
شعر اين سخن لطيف را بيش از هر چيز دوست دارم.