925

دنیا همه شعر است به چشمم،اما
شعری که تکان داد مرا "چشم" تو بود
ميلاد عرفان پور
دنیا همه شعر است به چشمم،اما
شعری که تکان داد مرا "چشم" تو بود
ميلاد عرفان پور
شادی برای تو غم عالم برای من
از ماه های سال، محرم برای من
آوای آسمانی داوود مال تو
خاموشی مقدس مریم برای من
از عشق خود جدایم و جای گلایه نیست
این بود ارث حضرت آدم برای من
بی مهری است رسم محبت برای تو
تنهایی است مونس و همدم برای من
این زخم ها معلم خندیدن من اند
حیرانم از ترحم مرهم برای من
یوسف که نیستم ولی آن بنده ام که هیچ
نگذاشته ست صاحب من کم برای من
بگذار عمر در گذر عشق طی شود
حتی اگر نشد که تو یک دم برای من...
ميلاد عرفان پور
تاثیر طلسم چشمهایت نرود
فرشی زدل شکسته انداختهام
آهسته بیا شیشه به پایت نرود
میلاد عرفانپور
من از باران و آتش جامه دارم
دلي خونين در اين هنگامه دارم
مرا شمس آنچنان از خود جدا کرد
که شش دفتر فقط ني نامه دارم
ميلاد عرفان پور