405

و تو آنقدر ها هم بزرگ نیستی
وقتی از پنجره ی کوچک اتاقم دیده شوی ...


مهدي موسوي

ادامه نوشته

391

بی وقفه نگو که بر سرت می بارم
از زنــــدگیـت دمار در مــــی آرم
ای ابر تو برکه ی حقیـــری بودی

من کودکی تو را به خاطــــر دارم


مهدی موسوی