625

بزرگي در تولد يك سالگي پسرش نوشت:
پسرم يك بهار ، يك تابستان ، يك پاييز و يك زمستان را ديدي
زين پس همه چيز جهان تكراريست
جز محبت و مهرباني...
پ.ن: دلم مي خواست اين جمله رو پست ثابت مي ذاشتم

بزرگي در تولد يك سالگي پسرش نوشت:
پسرم يك بهار ، يك تابستان ، يك پاييز و يك زمستان را ديدي
زين پس همه چيز جهان تكراريست
جز محبت و مهرباني...
پ.ن: دلم مي خواست اين جمله رو پست ثابت مي ذاشتم
با این بادهای هرزه نپر
به آنها نخ نده
حالا ...
بالای آن دکل
با سیم های لخت فشار قوی
دست و پنچه نرم کن
بادبادک جوان!
سعید بیابانکی

مهم نبود کجا می رویم
ایستاده بودیم
و مهم
ایستادن بود؛
یک مشت گوسفند
پشت یک کامیون چرک و قدیمی
که می رفت به سمت کشتارگاه
از حذفیهای مجموعهی "فرار از پلههای اضطراری"

بخند کودک همسایه
من اندوههای زیادی را دیدم
که سر پیچ همین خیابان
چشم انتظار بزرگسالی تو هستند ...
رویا شاه حسینزاده
پ.ن: نگاه معصوم دخترك قلبم را مي فشرد. هر بار كه عكس را مي بينم دوست دارم بگيرم بغلش كنم و به خود فشار دهم.
فریبا عرب نیا
"اینترنت دایل آپی"
همیشه اشکالی هست
حتی هنگام بارگیری!
کارگزار لعنتی
مثل دلخوشی
پیدا نشد!

شبیه مردی شده ام
که پشت دود سیگارش
با خود می گوید:
باید ترک کنم
سیگار را
خانه را
زندگی را
و باز پُکی دیگر می زند به…
مرتضی محمودی

آدمی مثل جمعه میماند
معلوم نمیکندماهی روی خاک چه میکند؟
حسن اسماعیل زادهنمی بینی نام مجنون را بر بیدی نهادند که با باد هر هوسی می لرزد...
ناشناس

دنیای عجیبی است
اینجا
حتی لبخند را هم می زنند
ناشناس
ما حاصل یک جهش در ژن آفتاب پرستیم
که به این سرعت رنگ عوض می کنیم
ناشناس
یکی در آبپاش گلاب دارد
یکی در گلاب پاش، آب هم ندارد!
ناشناس
خدایا شکرت
ما دیگر فقیر نیستیم
دیروز پزشک ِ آبادی گفت...
چشم های پدرم
پر از آب مروارید است …
رسول ادهمي
از اين همه دري كه زديم
يك كدام خانه ي تو نبود!!
ناشناس

دل کندن آن بچه مگر امکان داشت؟
بر خاک نوشت:
کاش
بابا
نشانش بر لباس آدمي نيست
نمي دانست نسلي خواهد آمد
كه حتي در لباس آدمي نيست
نغمه رضايي از شعر نسل ما
دیگر به هوای نازت ...
هیچ مردی سر به بیابان نمیگذارد...
ساده ای لیلی جان...
اینجا مردها با یک کلیک روزی هزار بار
عاشق می شوند
مساله این است چه اندازه کبوتر باشی

شرمنده ی گربه های همسایه شدیم
جليل صفر بيگي
دختر باور کرد
کودک سر راه ماند.
داریوش خطیر

اینبار که به دنیا آمدی
وارونه زندگی کن
هرچه فکر می کنم،
مي بينم
روزهای کودکی
برای پایانی خوش
ساخته شده بودند...
اكبر اكسير