923

سوختم
ولي چه بيهوده
درست مثل سيگاري روشن
ميان لبهاي زني كه
سيگاري نيست.
رضا كاظمي
سوختم
ولي چه بيهوده
درست مثل سيگاري روشن
ميان لبهاي زني كه
سيگاري نيست.
رضا كاظمي
اي عشق!
براي نجات جهان كفايت نمي كني ديگر
رضا كاظمي
تصوير مادر درمانده اي كه با نصب تابلويي مي خواهد كودكان خود را بفروشد.شيكاگو 1948
مرا ببوس
روزهای سختی در پيش است.
بگذار تو را،
كمی پسانداز كنم!
رضا كاظمی
نتـرس ! سگی که پارس می کند.
حتما که هار نیست !
ما آدم ها هم گاهی
از شدت تنــهایی
پاچه ی خودمـان را گاز می گیـریم !
رضا کاظمی
شعر كامل ادامه مطلب
عكس:Korpan Pavlo
تو باید میآمدی
تا جهان اینقدر سخت نمیشد.
حالا هم دیر نیست
گاهی یک گل
بازیِ باخت را در دقیقهی نَوَد
بُرد میکند!
رضا كاظمي
مجموعه شعر "تا دست به قلم میبرم، سراغِ تو را میگیرند کلمات"
ياد تو
به جانش انداخت!
رضا كاظمي
رضا کاظمی
روزی یک آجر بالا میروی
ما هیچوقت به هم نمیرسیم.
تو؛
همیشه فراموش میکنی برای قلعهات پنجره بگذاری!
رضا کاظمی
پُر از باروتم!
رضا کاظمی
نامههات را بینشانی،
به باد بِدِه
میرساند.
هنوز کوچهها هماناَند
خیابانها هماناَند
پنجرهها و مردمِ بیرؤیا، همان.
تنها تویی که نیستی!آقای وزیر؛
باید بروی بمیری
رضا کاظمی
پي نوشت: اين شعر واقعا زيباست!
بگذار هرچه حرف پشت ِ سرمان می زنند مردم..
باد هوا شود ...دورترمان کند
رضا کاظمی