این روزها که می‌گذرد، جور دیگرم

دیگر خیال و فکر تو افتاده از سـرم


دیگر دلم برای تو پـــرپـــر نمی‌زنــد

دیگر کلاغ رفته به جـــلد کــبوتــرم


دیگر خودم برای خودم شام می‌پـزم

دیگر خودم برای خودم هدیه می‌خرم


دیگر بلد شدم که خداحافظی کنم

دیگر بلد شدم که بهـــانه نیـــــاورم


اسمت چه بود؟ آه از این پرتی حواس

این روزها من اسم کسی را نمی‌برم


این روزها شبیه «رضا»های سابقم

هر چند بدترم ولی از قبل بهتــــــرم


من شعر می‌نویسم و سیگار می‌کشم

تو دود می‌شوی و من از خواب می‌پـرم



رضا کیاسالار