456
در زدی
باز کردم
سلام کردی
اما صدا نداشتی
به آغوشم کشیدی
اما
سایه ات را دیدم
که دست هایش توی جیبش بود
گروس عبدالملکیان
باز کردم
سلام کردی
اما صدا نداشتی
به آغوشم کشیدی
اما
سایه ات را دیدم
که دست هایش توی جیبش بود
گروس عبدالملکیان
+ نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۱ ساعت توسط بانو
|