290
شدم حیران ز رویت ، تا تو را دیدم
به این رویت تو در، آمال من بودی
نمی دانم به مویت ، گل که آویزد
که با این غم ، تو در اقبال من بودی
چو آن مرغی ، که دارد میل پروازی
نداشتم غصه گر، شهبال من بودی
نخواهم روز نخواهم ماه ، که ای کاش
تو هم سال ها ، کنارم مال من بودی
ندارد « برکه » بی تو ، سینه بی درد
مگر تو مرهمی ، بر حال من بودی
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۰ ساعت توسط بانو
شعر اين سخن لطيف را بيش از هر چيز دوست دارم.