1.می آیی 

با چشم هایی که از آتش اند و آب

و کنار شعرم می نشینی

افسوس دست هایم

کودکی است که هنوز -

زبان باز نکرده است

2.

با هم به غروب رسيدیم

- من و خورشيد

کنار موج های بازيگوش دريا

لطفا قايق را

 به سمت ساحل بياوريد

آسمان می خواهد

 پياده شود


رضوان ابوترابی