95
زنی برای اشتباه

اشتباه می گیری
من را با صندلی ، با در ، با دیوار
با عطر ملایم ِ زنی که توی تاکسی کنارت می نشیند
و معلوم نیست تا کدام چهارراه
فقط زنی ست که کنارت نشسته!
حساب ِ تو از همه ی خیابان ها جداست
و از همه ی بیمارستان ها،اداره ها،بانک ها
حساب ِ تو چیزی نیست
که در کرایه ی یک مسیر کوتاه ، جا شود
تو با همه ی عابران ِ پیاده فرق می کنی
و با همه ی مردها
که سیگار می کشند و از راننده تشکر می کنند
این را وقتی کنارت نشسته بودم و
برایم از عشق می گفتی ، فهمیدم
اما تو نفهمیدی
هر زنی که روسری اش قرمز بود
من نیستم!
نيلوفر اعتمادي از وبلاگ دمپايي هاي من گم شد!
+ نوشته شده در پنجشنبه نهم تیر ۱۳۹۰ ساعت توسط بانو
|
شعر اين سخن لطيف را بيش از هر چيز دوست دارم.