48
نباید داشته باشی
یک دنده و لجباز
مثل بطری ِ نامه بر ِ دریا
تا سرت به سنگ نخورد
نم پس نمی دهی !
نم پس نمی دهی !
می گویند عمر من و تو
در محاسبات نجومی
در حد پلک زدن یک ستاره هم نیست .
من اما حاضرم
زیر تک درختی
پرت افتاده تر از تنهائی آدم
در پرتو حسن تو بنشینم
و صد سالی یکبار
پلک بزنم .
عباس صفاری
احساس درختی را دارمغلامرضا بروسان

خستهام
از زمین و از زمان؛
مرا
۷ ِ کوچکی بکش
در آسمان...
مژگان عباسلو
قرارِ ما؛ پایانِ شبِ سیَه
حالا برو!
میخواهم تا سپیدهی چشمهات قدم بزنم
چای همدم کشیده...
شام حاضر است...
تو فقط چروک درد را اطو بزن ...
دیدی
هـمان یک مشـت
دانه ی احسـاسی که پاشیدی
چطـور خیـال پـرواز را
از سـر این پـرنده
پـراند؟؟!!
رضا کاظمی
باران چشم
از خانه که می آیی
یک دستمال سفید
پاکتی سیگار
گزیده شعر فروغ
و طاقتی طولانی بیاور
احتمال گریستن ما بسیار است!
سید علی صالحی

خیاط خوبی است خدا
اماتنگ به سینه ام کوک زد ... !
ناشناس
پیامبران

پولکهایش را پاک می کنم امشب شام ماهی داریم و یونس
من برای تو مرده بودم.عیسی مرا زنده کرد
طوفان هم که بیاید نوح من و تو را با خود نمبرد.ماهی ها بیرون کشتی زندگی می کنند
![]()
دلِ ساده
برگرد و در ازای یک حبه کشک سیاه شور
گنجشک ها را
از دوروبر شلتوک ها کیش کن
که قند شهر
دروغی بیش نبوده است
چون گنجشکهای آسمان شهر
به انبوهی سیم های بالای سرشان
گره خورده اند