632



اگر او برای تو ساخته شده ...

من 
برای تو ویـران شده ام !!


مهران پیرستانی

631


به بدی هایت که فکر می کنم

ذهنم مثل  نوار ِ خالی
ساکت می چرخد


مهدی چهرازی

630


باد تنهاست

و هر چه را بيشتر مي خواهد

بيشتر از خود دور مي كند


مهدي اشرفي

از كتاب "اتاق پرو"

629



من که دربندم کجا؟ میدان آزادی کجا؟

کاش راه خانه ات این قدر طولانی نبود...

علیرضا بدیع

628



دیگر چیزی نمانده طاقت من ...

یک کبریت بکشَم 

تمام می شود .


عباس معروفي

627

شکست خوردم

با فتح شهری

که تو در آن نبودی....


جلال ارمغان

626

مصراع نخست: من تو را می‌بوسم

در مصرع بعد هم تو را می‌بوسم

ایراد ندارد! به کسی چه! اصلا

شعر خودم است من تو را می‌بوسم!


    جلیل صفربیگی

625



بزرگي در تولد يك سالگي پسرش نوشت:

پسرم يك بهار ، يك تابستان ، يك پاييز و يك زمستان را ديدي

زين پس همه چيز جهان تكراريست

جز محبت و مهرباني...


پ.ن: دلم مي خواست اين جمله رو پست ثابت مي ذاشتم

624


 

بستگی دارد که از « زندان» چه تعریفی کنیم

هیچ کس در هیچ جای این جهان آزاد نیست

 

زود دانستند این دنیا تماشایی نبود

کس از آغاز تولد کور مادرزاد نیست

 

حتم دارم تا شکوه کاخ ساسانی به جاست

گوشه ای از چشم شیرین قسمت فرهاد نیست



اصغر عظیمی مهر

اين غزل زيبا ادامه مطلب

ادامه نوشته

623

پاییز پنجره ای ست

که از اتاق من
به هوای تو باز می شود...
 

کامران رسول زاده


پ.ن:شانه های تو بوی مزرعه قهوه می دهد/ تمام بی خوابی های من تقصیر توست/ای لعنتی دوست داشتنی ...

 نسرین بهجتی

622

ترنه اي از فرزاد حسني در تقديم به همسرش در برنامه "صبحي ديگر". كليپ دكلمه اين ترانه توسط فرزاد حسني   اينجا


یه قِبله پشتِ چشماته...که مغناطیسو رد کرده

شبای قبلِ تو باید...به این تقویم برگرده


شعر كامل ادامه مطلب

ادامه نوشته

621



عهد تو و توبه ي من از عشق

مي بينم و هر دو بي ثبات است


سعدي

620

شعر كامل ادامه مطلب

ادامه نوشته

619



از جنس خاک این حوالی نیست،خاکی که دنیا بر سرم کرده!

کلّ پزشکان حرفشان این بود: احساس در جسمم ورم کرده

دیوار، قابِ عکس گیجم را مثل لحاف انداخته رویش!
آنقدر از تو دور ماندم که ،آغوش دیوار از برم کرده


اميد صباغ نو

618


1.بلا همیشه که بد نیست،راستی دیدی؟


تو آن بلای قشنگی که آمدی به سرم


2.تب ندارم که هذیان بگویم،با تو هر لحظه یک اتفاق است

دیگر اصلا تعجب ندارد زیر چتر تو باران بیاید

مهدي فرجي

شعر كامل

617

هزار بار گفتم

با این بادهای هرزه نپر
به آنها نخ نده
حالا ...
بالای آن دکل
با سیم های لخت فشار قوی
دست و پنچه نرم کن
بادبادک جوان!


سعید بیابانکی

616



درخت بود و تو بودی و باد، سرگردان


میان دفتر باران، مداد سرگردان

تو را كشید و مرا آفتابگردانت

میان حوصله گیج باد سرگردان

همیشه اول هر قصه آن یكی كه نبود

نه باد بود و نه تا بامداد سرگردان

و آن یكی همه ی  قصه بود و در او

هزار و یك شب و صد شهرزاد سرگردان

تمام قصه همین بود راست می گفتی :

تو باد بودی و من در مباد سرگردان


زمین تب زده، انسان عصر یخ بندان

و من میان تب و انجماد سر گردان

ستاره ها همه شومند و ماه خسته من

میان یك شب بی اعتماد سر گردان

مرا مراد تویی گرچه بر ضریح تو هست

هزار آینه ی نامراد سرگردان

نماد نام تو بود و نماد ناله من

هزار ناله در این یك نماد سر گردان

................................................

................................................

درخت كوچك تنها به باد عاشق بود

                            و  باد

                                    بی سرو سامان

        و  باد

                               سر گردان


تمام قصه همین بود، راست می گفتی !



محمد حسین بهرامیان

شعر كامل ادامه مطلب

615



تو را دوست دارم

چون آخرين سيگار در تبعيد


غلامرضا بروسان

614


زندگی ,
سرگرمی مرگ است ؛
مثل پلنگی که پیش از کشتن
با غزال زخمی
بازی می کند .


شهریار بهروز

613

قفس چنان به پرو بال من سرایت کرد
که عاشقانه بغل کرده ام حصارم را

مهدی فرجی

612


دستــــم 

به سمــت تلفن می رود و ...

باز مي گردد !


چـون کودکی که به او گفته اند

شـــیرینی روی میـــز

مال مهمان هاست !!


سارا محمدي اردهالي


کتاب " برای سنگ ها"



611



1.وسوختن

درآتشي كه تو برپا مي كني

لذتي ست

چون روشن كردن سيگار با خورشيد.


2.مي دوي و

نمي داني

خشم يك طپانچه ي خيس

ديگر به هيچ دردي نمي خورد.


گروس عبدالملكيان


سطرها در تاريكي جاعوض مي كنند

610

...

کنون که آخر پیری نمانده دندانی
غزال خوش خط و خالی شکار کرده دلم 

بخند ای لب خونین لب ترک خورده

دلم شکسته هوای انار کرده دلم .


سعيد بيابانكي

شعركامل ادامه مطلب

609


زندگی بعداز تو را آن بی گناهی که تنش

نیمه جان ماندست روی دار میفهمد فقط

...

حرف دکترها قبول آرام  میگیرم ولی

حرف یک بیمار را بیمار می فهمد فقط

تنشه ی یک لحظه دیدار تو ام...حال مرا

روزه داری لحظه ی افطار می فهمد فقط


مهدی نور قربانی

شعر كامل ادامه مطلب

دانلود آهنگ تنهاترين عاشق رضا روح پرور

ادامه نوشته

608




دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست!
این چندمین شب است که خوابم نبرده است
رؤیای «تو» مقابل «من» گیج و خط خطی
در جیغ جیـــــغ گردش خفّاش های پست
رؤیای «من» مقابل «تو» - تو که نیستی!-
[دکتر بلند شد... و مرا روی تخت بست]
دارم یواش يواش... که از هوش می رَ... رَ...
پیچیده توی جمجمه ام هی صدای دست ↓
هی دست، دست می کنی و من که مرده ام
مردی که نیست خسته شده از هرآنچه هست!
یا علم یا که عقل... و یا یک خدای خوب...
-«باید چه کار کرد تو را هیچ چی پرست؟!»
من از... کمک!... همیشه... کمک!... خسته تر... کمک!!
[مامان یواش آمد و پهلوی من نشست]

-«با احتیاط حمل شود که شکستنیـــــ...»

یکهو جیرینگ! بغض کسی در گلو شکست!

سید مهدی موسوی

607


1.فرو می ریزد

عاقبت

سقف خانه ای که

جای خالی ات

ستون های آن باشد.

2.

همین که به مرگ

می رسانی مرا

یعنی

زندگی ام

دست توست

كاظم خوشخو

606


ز حادثه لرزند به خود قصر نشینان
ما خانه به دوشان غم سیلاب نداریم


صائب

605


اشتباه میکنند بعضی ها

که اشتباه نمیکنند!
باید راه افتاد
مثل رودها
که بعضی به دریا میرسند
بعضی هم به دریا نمیرسند.
رفتن
هیچ ربطی به رسیدن ندارد.

سيد علي صالحی

604


مثل قالی نیمه تمام

به دارم کشیده ای

یا ببافم، یا بشکافم

اول و آخر که به پای تو می‏‏ افتم...

 

علی رضا حاج بابایی

603

بيماري اقتصادمان مشهود است!

توجيهِ گله‌گشادمان! مشهود است!

با اينهمه ادعا كه : " توپِ  توپيم"

اما كمبود بادمان مشهود است!!!

*

از آمدنت نبود كشور  را سود

از رفتن تو، گره  ز كاري نگشود

جز اينكه كنند مدتيمان مشغول

اين آمدن و رفتنت از بهر چه بود؟!


اميد سرابي

602

هم چون کودکی
که شلوارش را خیس می کند
و اصرار می کند که:" آب است"
"
!به خدا آب است"
قسم می خورم که تو هرگز نرفته ای

و این چشم ها خیس اشک نیست
"به خدا اشک نیست
!"
و اینکه خانه نیستی هم
;
می گذارم به حساب اینکه رفته ای خرید
با همان وسواس های همیشگی ات
;
این که سبزی ریحان بیشتری داشته باشد
این که نان های سوخته بماند برای همان گنجشک ها...
این که قبض برق را اگر ندهیم،
تاریکی روزگارمان را سیاه خواهد کرد!

از این به بعد هم اگر نیامدی،

می نویسم به حساب خیابان های شلوغ و بوق های مزاحم

...

با این حال،
شک ندارم
که تو می ایی و می بینی; به خواب رفته ام
و مثل همیشه بالشم را خیس خیس...!
امشب که گذشت
فردا شاید صادقانه اعلام کنم
که این نم...
که این خیسی...
از کجا اب می خورد!

مجتبي دارابي


601



پایان گره، همیشه گره، ابتدا گره...

مفعول فاعلات مفاعیل فا... گره

من بودم و خیال دل انگیز او شدن
او بود و فکر پر زدن از... سالها گره!

مانند زندگی که فقط یک بهانه بود
یا نقطه تلاقی دلهای ما: " گره "

دنیای ساده دل من هم بهانه بود
یک ریسمان سست... و تا انتها گره

این رسم زندگیست که باید عبور کرد
تا لحظه ای که خورد به یک آشنا، گره!

فال مرا بگیر عجوز جهنمی!
مرگست؟ زندگیست؟ جداییست؟ یا... گره؟

دیگر نمی کشید، ولی حیف! پاره شد!
دنیای ما که بود به هم وصل، با گره!

آزاد شد از آن قفس و روز او هنوز
هر لحظه میزند به شب خود مرا گره

در لابلای تلخی خود، طعم شهد داشت
تقدیر من که خورد به شعر خدا... گره

معشوق زنده ماند... وعاشق، تمام شد
هر دفعه با جدایی و این بار : با گره!


سمانه رضایی

600



شال قرمز سر نکن
من را هوایی تر نکن
گاوها با رنگ قرمز 
زود قاطی می کنند...


حامد عسگري

599

می‌ریزیم؛

ریز
ریز
ریز
چون برف
که هرگز هیچ‌کس ندانست
تکه‌های خودکشی یک ابر است ...

گروس عبدالملکیان

598



آرام باش ،

حوصله کن ،
آب‌های زودگذر ،
هیچ فصلی را نخواهند دید
از ریگ‌های ته جویبار شنیده‌ام
مهم نیست که مرا
از ملاقات ماه و گفت و گوی باران
بازداشته‌اند .
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو
بسنده خواهم کرد ...
حالا آرام باش
همه‌چیز درست خواهد شد ...
همه‌چیز درست خواهد شد ...



سيدعلي صالحي

597



زیبایی

آنقدر که می ترسم

عاقد

خطبه عقد را به نام خود بخواند !


هوشنگ بهداروند

596


بارها لحظه رفتنت را

صحنه سازي كرده ام

اما هنوزم مرگ من مشكوك است.


آرش اميني


595

من، تو

مقصر ویرگول است

منیره پرورش

594



بسته راه گلویم بغض و دلم شعله‌ور است

چون یتیمی که به او فحش پدر داده کسی

  بر رخش شرم شفق دیدم و گفتم، گویا

از غم من به فلک باز خبر داده کسی


اخوان

593



درخت بالابلند من!
باور کن این همه خواستن غمگین است
برای پرنده‌ای که از کوچی به کوچ دیگر پرواز می‌کند...


مريم ملك دار