191
و خیابانی که راه مرا دنبال میکند،
خوشبخت است
و کوچهای که به گریبان خانهام میرسد،
خوشبخت است
و تو
که هر روز به پنجره اتاقم پیله میکنی،
یک روز پروانه خوشبخت میشوی
با این همه
دروغ
عنکبوتی است که مدام در دهانم تار میتند
منیره حسینی
منیره حسینی
بقیه شعر ادامه مطلب
ساناز زارع ثانی
دیگر باز تو
سنگینتری ...
مریم ملکدار

پرواز هم دیگر
رویای آن پرنده نبود
دانه دانه پرهایش را چید
تا بر این بالش
خواب دیگری ببیند.
گروس عبدالملکیان

بعضی آدم ها باران را احساس می کنند
بقیه فقط خیس می شوند
باب مارلي
و پرندگان از جنوب بازمیگردند.
مژگان عباسلو
پرنده ها...
سنگ را دوست ندارند...
فرشید ذوالفقاری
که نگاهش کرده باشي،
ساعات طولاني،
و ننوشيده باشي..
تلخ منم،
چاي يخ،
که هيچکس ندارد هوسش را...
سيد علي صالحي
یک چکمه رفیق چاله و چاهم بود
من خیس ترین کودک گیلان بودم
چتری که همیشه بسته
همراهم بود
رئوف عاشوری
این کوچ پرنده ها به بام هشتم
افتاده در آسمان چه هشتی !انگار
رفتند زیارت امام هشتم
بیژن ارژن
از جهان عقب نشینی کرده ام
به روی تخت خوابم
در کنار رادیو
ولی هنوز نمی دانم
که من روبه جهان دارم
یا پشت به جهان کرده ام.

2.چه سعادتی است
وقتی که برف میباردتن پرندهها گرم است.
بیژن جلالی
آزروهای کوچکی دارند
شبیه اینکه که کسی
در خانه را به رویشان باز کند.
...
طاهره قصدی

مدام چیزی را از ما پس میگیرد
و ما فكر میكنیم كه زمان میگذرد
شاید زمین، آن سیارهای نیست كه ما در آن باید میزیستیم
و از این رو، چیزی در ما همیشه پنهان میماند
و به این زندگی برنمیگردد .
از دستهایمان بیرون رفتهایم
از چشمهایمان
و همهچیزِ این خاك را كاویدهایم :
ــ ما بههمراه آب و باد و خاك و آتش
تبعید این سیاره شدهایم
و اینجا
زیباترین جا
برای تنهایيست .
كسی در من همهچیز را خواب میبیند
شهرام شیدایی
مهدی موسوی
شعر کامل ادامه مطلب

رسول یونان