65
با هزار و یک امید
و امروز برای هزارو یکمین بار
دلم را می برم
تا شکستگی اش را.....
گچ بگیرند!!!!
مجيد سعد آبادي
گچ بگیرند!!!!
مجيد سعد آبادي
در گلوی من ابر کوچکی ست
می شود مرا بغل کنی؟
قول می دهم
گریه...
کم کند
مژگان عباسلو

شرمنده ی گربه های همسایه شدیم
جليل صفر بيگي
از من
استخوانهايي كه تو را دوست داشتند.
الیاس علوی
شیون فومنی

تصويرت را در آب ديدم
تو رفتي
من به دنبال رودخانه راه افتادم
شهاب مقربین
دیگر خیال و فکر تو افتاده از سـرم
دیگر دلم برای تو پـــرپـــر نمیزنــد
دیگر کلاغ رفته به جـــلد کــبوتــرم
دیگر خودم برای خودم شام میپـزم
دیگر خودم برای خودم هدیه میخرم
دیگر بلد شدم که خداحافظی کنم
دیگر بلد شدم که بهـــانه نیـــــاورم
اسمت چه بود؟ آه از این پرتی حواس
این روزها من اسم کسی را نمیبرم
این روزها شبیه «رضا»های سابقم
هر چند بدترم ولی از قبل بهتــــــرم
من شعر مینویسم و سیگار میکشم
تو دود میشوی و من از خواب میپـرم
رضا کیاسالار
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم
قسمتي از شعر آيدا در آينه از احمد شاملو شعر كامل را مي توانيد در ادامه مطلب بخوانيد
سارا محمدی اردهالی

جا براي من گنجشك زياد است
ولي
به درختان خيابان تو
عادت دارم
علی اکبر رشیدی
دختر باور کرد
کودک سر راه ماند.
داریوش خطیر

اینبار که به دنیا آمدی
وارونه زندگی کن
هرچه فکر می کنم،
مي بينم
روزهای کودکی
برای پایانی خوش
ساخته شده بودند...
من از تمام مردم شهر قشنگترم
سپيد ميپوشم
سپيد ميبينم
سپيد ميگويم
امّا غزل
-دختر همسايه-
از من قشنگتر است.
سید احمد حسینی
که آخرین روز مرداد است و
یک عالمه ناز دارد
مهر
تا بیاید.
يكي بود
يكي....
من مي روم
قصه بايد آغاز شود
نم پس نمی دهی !
می گویند عمر من و تو
در محاسبات نجومی
در حد پلک زدن یک ستاره هم نیست .
من اما حاضرم
زیر تک درختی
پرت افتاده تر از تنهائی آدم
در پرتو حسن تو بنشینم
و صد سالی یکبار
پلک بزنم .
عباس صفاری
حمید رضا شکارسری
احساس درختی را دارمغلامرضا بروسان

خستهام
از زمین و از زمان؛
مرا
۷ ِ کوچکی بکش
در آسمان...
مژگان عباسلو
- واسه چی می ری ؟!
- یعنی مهم نیست کجا می رم ؟
- مهم اینه که به کجا می رسی !
- واسه کی مهمه ؟ واسه تو یا من ؟
- واسه مقصد !
- فلسفه می فهمی ؟
- اینقدر می فهمم که تنها نباید بریم !
- یعنی با من می آیی؟
- عاشقت می شم !
- درد می کشی !
- می میرم !
- زنده بودن مهمه !
- زنده بودن دلیل می خواد !
- دلیلی بهتر از رفتن ؟!
- تنها رفتن ؟
- با هم رفتن !
…..
- چرا بر می گردی ؟ قرارمان این نبود
- درد ، حرف نیست ! کلمه نیست ! دوستت گفته بود ! یادت نیست ؟
درد یک بار از انسان مرد می سازد و
هزار بار ، نامرد
بر هر چه به غير عشق پا بگذاريد
دست دل خويش در حنا بگذاريد
عاشق بشويد، مردم! عاشق بشويد
يك نام خوش از خويش به جا بگذاريد
جلیل صفربیگی
تا شهر تو برسد ...
احسان پرسا
قرارِ ما؛ پایانِ شبِ سیَه
حالا برو!
میخواهم تا سپیدهی چشمهات قدم بزنم
چای همدم کشیده...
شام حاضر است...
تو فقط چروک درد را اطو بزن ...
یک لحظه بزن کنار، لای لچکـــت
شیرین شده با عسل لبانت بانو
لا حـــول و لا قــــوة الا نمکــــــت

دیدی
هـمان یک مشـت
دانه ی احسـاسی که پاشیدی
چطـور خیـال پـرواز را
از سـر این پـرنده
پـراند؟؟!!
رضا کاظمی
شاید شیری باشد
که بو کشیده
یا کفتاری آمده به میهمانی
همیشه آن را که انتظار می کشیم
به موقع نمی آید ...
و عشق یعنی جنگلی که گرسنه شود
خودش را خواهد خورد .
وقتی دوستت ندارند
مجبوری کارهای عجیب و غریبی بکنی
مثل تفنگ پدربزرگ که از صندوق قدیمی بیرون آمد
و اولین نفری را که دید کُشت ...
. . . حالا در را باز کن
برای شام امشب
به خرگوشی قانع باش
این شعبده باز همه چیز را غیب کرد
جز احساسی که تنها تو درکش می کنی ....
وحید پورزارع
باران چشم
از خانه که می آیی
یک دستمال سفید
پاکتی سیگار
گزیده شعر فروغ
و طاقتی طولانی بیاور
احتمال گریستن ما بسیار است!
سید علی صالحی
اكبر اكسير